|
ایرانیها روزانه 3000 تن پلاستیک مصرف میکنند
- ایرانیها روزانه 3000 تن پلاستیک مصرف میکنند
زهرا صدراعظم نوری صبح امروز در نشست روز جهانی بدون خودرو که با حضور نماینده UNED برگزار شد با بیان اینکه در این دوره مدیریت شهری تمهیداتی در راستای تبدیل شهر تهران به یک شهر زیست پذیر انجام شده است، گفت: باید شهروندانمان از هوایی پاک بهرهمند شوند و اگر روزهای ملی و جهانی را مرور کنیم، میبینیم که کاملا به یک مسئله تشریفاتی که ردپایی هم در سیاستهای کلان دارد، تبدیل شده است.
رئیس کمیسیون سلامت و خدمات شهری شورای شهر تهران با بیان اینکه روز جهانی بدون دخانیات، روز جهانی بدون نایلون، روز جهانی حمل و نقل داریم که بسیاری از کشورها توانستهاند از این روزها استفاده کرده و سیاستگذاریهای کلان خود را تغییر دهند، گفت: مثلا در سال 2002 بنگلادش استفاده از نایلون را ممنوع کرد و یا کشور ایرلند مالیات بر استفاده از نایلون وضع کرد. اما در کشور ما علیرغم همه هشدارها همچنان روزانه 3000 تن پلاستیک مصرف میشود.
وی با بیان اینکه ما روزهای جهانی را فقط گرامی میداریم و شاهد عزم جدی در تبدیل آن به فرصت نیستیم، گفت: روز جهانی بدون خودرو یکی از مصداقها است؛ به گونهای که مستندات نشان میدهد که آلودگی هوا پنجمین علت مرگ و میر در جهان است و بر همین راستا پویش جهانی حمل و نقل پاک را ایجاد کردهاند که زیر نظر اتحادیه اروپا است و 2800 شهر و 50 کشور عضو آن هستند.
صدراعظم نوری با اشاره به لغو دوچرخهسواری روز جهانی بدون خودرو توسط قوه قضاییه، گفت: حالا در سال 98 وقتی میخواهیم دوچرخهسواری را ترویج داده و از همه زنان و مردان دعوت میکنیم که به این پویش بپیوندند، میبینیم که طی نامه رسمی میگویند حق ندارید این مراسم را برگزار کنید چرا که زن و مرد با هم میخواهند دوچرخهسواری کنند.
وی با بیان اینکه متأسفانه در روز جهانی بدون خودرو سطح آلایندگی تهران برای گروههای حساس ناسالم عنوان شد، گفت: در روز جهانی بدون خودرو وضعیت هوای تهران بدتر از روزهای دیگر بود.
رئیس کمیسیون سلامت و خدمات شهری شورای شهر تهران با بیان اینکه لازم است مدیریت شهری در همه بخشها وحدت رویه داشته باشد، گفت: حالا که عزم ملی برای تحقق روز بدون خودرو وجود دارد، باید از این فرصت استفاده کنیم.
235235
200 دانشآموز روستاهای نفتی در آستانه ترک تحصیل
- 200 دانشآموز روستاهای نفتی در آستانه ترک تحصیل
آفتابنیوز :
«فاطمه زبیدی» دانش آموز کلاس اول راهنمایی، در نامه اش خطاب به بخشدار غیزانیه پرسیده است: «آیا من حقی ندارم که درس بخوانم؟ گناه من چیست که به دلیل نداشتن سرویس از تحصیل باز بمانم؟ آیا من و همکلاس های من آینده کشور ایران نیستیم؟ لطفی به حال ما بکنید. فقط سه روز تا شروع مدارس باقی مانده است و هیچکس تا حالا مشکل ما را حل نکرده.»
این نامه که تاریخ 27 شهریور در آن درج شده در روزهای اخیر در فضای مجازی دست به دست شده و به بخشدار هم رسیده است.
بخشدار غیزانیه در این باره می گوید: این نامه را فقط در فضای مجازی مشاهده کرده و تاکنون این نامه به بخشداری نرسیده است، اما پیگیری لازم برای حل مشکل سرویس مدارس این بخش در حال انجام است.
رسول ساکی ادامه می دهد: «سرویس مدارس از جمله مشکلات آموزشی این بخش است و به روستای سودان محدود نمی شود؛ با توجه به اینکه تنها سه دبیرستان در بخش غیزانیه داریم، دانش آموزان پس از گذراندن مقطع ابتدایی با مشکل تردد روبه رو می شوند و در صورتی که این مساله برطرف نشود، امسال بیش از 200 دانش آموز دچار مشکل خواهند شد؛ این دانش آموزان در 35 روستا و 14 مسیر (2 نوبت) ساکن هستند که معضل تردد برای دختران شدیدتر است.»
بخش غیزانیه با 400 حلقه نفت و بزرگترین تاسیسات نفتی کشور، مشهور است به پایتخت نفت. بخشدار غیزانیه می گوید: «به همین دلیل است که در تاریخ 27 خرداد 98 نشستی با فرماندار اهواز و مدیرعامل مناطق نفتخیز جنوب برای حل بخشی از مشکلات برگزار شد؛ از جمله مساله سرویس و تجهیز مدارس مطرح و مقرر شد که شرکت نفت و گاز مارون که در حوزه این بخش قرار دارد، برای تامین سرویس ها اقدام کند.»
غیزانیه در شرق اهواز، بیش از 80 روستا و در حدود 25 هزار نفر جمعیت دارد. این بخش در میان تاسیسات و لوله های فرسوده نفتی و دود و آلودگی محاصره است. همه روستاها مشکل آب شرب دارند و در حدود 40 روستا با تانکر آبرسانی می شوند. اما مساله ترک تحصیل به ویژه ترک تحصیل دختران در این بخش از آب هم، نگران کننده تر است. ساکی می گوید: «پنج هزار و 400 نفر دانش آموز در غیزانیه مشغول تحصیل هستند، پس از توافقاتی که با مدیرعامل نفت شده بود، تصور می کردیم مساله سرویس مدارس مساله ای حل شده است، اما در آستانه سال تحصیلی، متوجه شدیم که تعهد نفت عملی نشده و پس از پیگیری، اعلام کردند که امسال اعتباری برای سرویس مدارس ندارند و نمی توانند این سرویس ها را تامین کنند.»
به گفته بخشدار غیزانیه، «شرکت مناطق نفتخیز جنوب اعلام کرده که تنها می تواند سرویس مدارس را در قالب سرویس های آمد و شد کارکنان، در اختیار مدارس قرار دهد.»
ساکی می افزاید: «تلاش برای حل مساله سرویس مدارس ادامه دارد و امروز نشستی با حضور «فاطمه زبیدی» و مسئولان فولاد خوزستان برگزار می شود که امیدواریم مشکل سرویس آمد و شد تامین شود.»
نفتی ها بضاعت سرویس اختصاصی ندارند
شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بزرگترین تولید کننده نفت کشور و شرکت های زیرمجموعه آن (شرکت نفت و گاز کارون و شرکت نفت و گاز مارون) همچنین شرکت پتروشیمی مارون واحد اهواز و شرکت سیالات انگیزشی وابسته به شرکت ملی حفاری در بخش غیزانیه در منطقه ای موسوم به «کریت کمپ» مستقر هستند.
مشاور اجرایی مدیرعامل مناطق نفتخیز جنوب نیز در این باره می گوید: این شرکت با کلیات موضوع موافق است و در حد امکانات خود می تواند برای تامین سرویس مدارس همکاری کند.
محمد خانچی می افزاید: شرکت مناطق نفتخیز جنوب به مدارس روستایی که در اطراف تاسیسات نفتی، قرار دارند سرویس آمد و شد را در قالب سرویس کارکنان، تامین کرده است و در مورد غیزانیه نیز می تواند این طرح را اجرا کند.
وی ادامه می دهد: برای حل این مساله و بررسی تعداد سرویس هایی که می توانیم در اختیار مدارس قرار دهیم نیاز است که نشستی با بخشدار غیزانیه برگزار شود.
ابهام در مسئولیت اجتماعی
بر اساس طرح جامع آلودگی هوای اهواز، حدود 60 درصد از آلودگی های این شهر ناشی از صنایع نفتی است. تبعات فعالیت های صنعتی نفت، پای مسئولیت اجتماعی این شرکت را به میان می کشد.
«مسئولیت اجتماعی» یعنی مسئولیت یک شرکت در پاسخگویی به پیامدهای فعالیت هایی که جامعه را زیر تاثیر قرار می دهد؛ به عبارت دیگر به این معنی است که چگونه از طریق کسب و کار مسئولانه، ایجاد ثروت شود.
محمدی مدیرعامل شرکت مناطق نفتخیز جنوب پنجم شهریور 98 در چهارمین همایش مسئولیت اجتماعی صنعت نفت، مدعی شده است که نفت از زمان اکتشاف در 111 سال پیش تاکنون، در مسئولیتهای اجتماعی پیشرو بوده است. او گفته است: اشاره چهار درصد از ارزش مگاپروژههایی که در مناطق نفتخیز تعریف شده به مسوولیتهای اجتماعی و محرومیت زدایی اختصاص می یابد.
امروز دوم مهر هنوز تعدادی از دانش آموزان برخی مناطق روستایی خوزستان، به دلیل مشکل در تامین سرویس مدرسه، نتوانسته اند به مدرسه بروند.
ادغام سرویس مدارس و کارگران نفت، آیا می تواند پاسخ کافی به مسئولیت های باشد؟
هشدار درباره پسماند شهرهای شمالی کشور
- هشدار درباره پسماند شهرهای شمالی کشور
اصغر دانشیان در مراسم تکریم و معارفه مدیرکل حفاظت محیطزیست استان قزوین، اظهار کرد: اهمیت محیطزیست بر کسی پوشیده نیست و در بحث حفاظت از این نعمت کوتاهی و در حق نسلهای آینده جفا کردهایم و در حقیقت امانتدار خوبی نبودهایم.
وی با اشاره به اینکه سازمان و مناطق متعلق به محیطزیست مظلوم واقع شدهاند، تصریح کرد: هنوز بسیاری از مسئولین با محیطزیست آشتی نکردهاند و باید توجه کرد که محیطزیست برای این دولت و آن دولت نیست و در حقیقت نتوانستهایم از این میراث گرانبها به نحو احسن مراقبت کنیم.
معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس سازمان محیطزیست افزود: باید دید که در پروژه «قزوین-الموت-تنکابن» چه بلایی بر سر محیطزیست آوردهایم؟ در حال حاضر این پروژه متوقف شده و مسئولین به دنبال احداث جادهای به موازات آن با رعایت ملاحظات زیستمحیطی هستند.
وی خاطرنشان کرد: تا زمانی که فرهنگ حفاظت از محیطزیست در خانوادهها وارد نشود، اوضاع بهبود پیدا نخواهد کرد. باید از ظرفیت بسیج، مدارس و نماز جمعه برای فرهنگسازی و حفاظت از محیطزیست استفاده کرد و ایکاش بهاندازه تبلیغ پفک برای محیطزیست نیز تبلیغ صورت میگرفت.
دانشیان تشریح کرد: امروزه پسماند یکی از مشکلات اساسی جامعه است و مازندران دیگر جایی برای دفن زباله ندارد؛ اگر برای پسماند شهرهای شمالی کشور چارهاندیشی نکنیم، علاوه بر عدم حضور گردشگر باید شاهد کوچ مردم ساکن در این شهرها نیز باشیم.
وی با بیان اینکه در اروپا نایلون و استفاده از آن ممنوع و از چرخه حذف شده است، عنوان کرد: چون برای فرهنگسازی و نگهداری از محیطزیست سرمایهگذاری نکردهایم در آیندهای نه چندان دور صیادان بهجای ماهی، پلاستیک صید خواهند کرد.
معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس سازمان محیطزیست مطرح کرد: تا زمانی که محیطزیست را مانند خانه خود تصور نکنیم، اوضاع بهبود پیدا نخواهد کرد. محیطزیست زمانی جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد که نیمنگاهی به توسعه پایدار داشته باشیم. تمام تلاش ما این است که در تمام طرحها به توسعه پایدار توجه کنیم و محیطزیست را از آسیب مصون نگاه داریم.
دانشیان در پایان یادآور شد: سازمان محیطزیست از کمبود نیروی انسانی رنج میبرد و تلاش میشود سالیانه 300 نفر شامل 250 محیطبان و 50 نفر اداری را بهصورت استخدامی جذب کنیم.
235232
«آبخیزداریِ سازهای»، عامل تخریب محیط زیست و منابع آب
- «آبخیزداریِ سازهای»، عامل تخریب محیط زیست و منابع آب
نیازی به گفتن نیست که در شرایط نبود مداخلهی مخرب انسان، فرسایش خاک در حد بسیار پایین و به میزان طبیعی خواهد بود. بنابراین، عملیات آبخیزداری در درجه ی نخست باید با کاستن از فشارهای افراطیِ ناشی از فعالیت انسان آغاز شود؛ چنانکه در مباحث اصیل آبخیزداری، بر کاهش چرای دام، جلوگیری از اقدامهایی مانند راهسازی و معدنکاری در حوضههای پُرشیب و حساس، و کمک به بازیابی مرتع با بذرپاشی یا کاشت نهالهای بومی... تأکید شده است.
اتکای حدود نود میلیون از 120 میلیون واحد دامی کشور به مراتعِ عمدتاً فقیر ایران، عامل اصلی فرسایش خاک و تخریب آبخیزهای کشور است. عامل مهم دیگر، طرحهای «عمرانی» مانند راهسازی، کشیدن خطهای انتقال برق و گاز و نفت، و معدنکاری است که به شکلی بیملاحظه و با ورود تهاجمیِ ماشینهای سنگین با راهبرانی ناآگاه نسبت به ظرافتِ طبیعت صورت میگیرد و ساختار پهنههای طبیعی را دگرگون میسازد. اما، در حالی که در خبرها و تحلیلهای سازمان جنگلها و مراتع، همانند منابع دانشگاهی و پژوهشی، بر چند برابر بودن شمار دام نسبت به ظرفیت مراتع اشاره میشود، در موضوع آبخیزداری، آنچه که بیشترین بودجه را به خود اختصاص میدهد و روز به روز هم بر مبلغ و نسبت آن افزوده میشود، عملیات سازهای است. این عملیات، با شکل دادن هزاران بند و گابیون در درهها، چهرهی طبیعی کوهستانها را تغییر داده است.
در سال 97 دولت دویست میلیون دلار از محل صندوق توسعهی ملی برای اجرای طرحهای آبخیزداری اختصاص داد و همین پول کلان، شتاب زیادی به طرحهای ساخت سدهای کوچک که «سیلبند» و «گابیون» نامیده میشوند داد. این روزها هرجا که معرفی یا تبلیغ طرح های آبخیزداری مورد نظر است، عکس یا فیلمی از «خشکهچینی» در درهها به نمایش گذاشته شده است. طرفداران این سازهها میگویند که سیلبندها سبب آرام گرفتن جریان سیلاب و کنترل حجم رسوبها میشوند. اما، مشاهدهها نشان میدهند که دستکم در شرایط ایران که در آن فرسایش خاک بسیار بیشتر از حد طبیعی و میانگین جهانی است، سیلبندها در مدت کوتاهی (حدود دو سه سال) پر از رسوب میشوند و اگر خراب نشوند، هیچ کارکردی در نگهداشتن رسوبهای بعدی ندارند. همچنین نمیتوانند جریان سیل را کند کنند، چرا که «حوضچهی آرامش» آنها پر شده و البته شیب کلی دره و کوهستان هم که پس از ساخت سیلبند تغییری نمیکند و سیلاب با همان سرعت پیشین، از کوه به پایین روانه میشود. سیلهای شدید اسفند 97 و فروردین 98 ثابت کردند همانگونه که هیچ سدی نمیتواند سیلهای بزرگ را مهار کند، هیچ خشکهچینی و گابیونی هم نمیتواند سیلابهای بزرگ را در درههای فرعی کماثر سازد. برای نمونه، میتوان به سیلبندهای رخ جنوبی رشتهکوه توچال اشاره کرد که حتی آنهایی که پر از رسوب نبود هم در جریان سیلهای اخیر این منطقه (که از سیلهای آققلا و خوزستان و لرستان، بسیار کوچکتر بودند) از رسوب پر و تعدادی از آنها خراب شد.
مسوولان آبخیزداری کشور مدعی هستند که یکی دیگر از فایدههای سیلبندها این است که به دلیل فراهم ساختن آبِ بیشتر، سبب «مهاجرت معکوس» به روستاها شدهاند و از جمله بهتازگی در تارنمای سازمان جنگلها و مراتع به مورد روستای واریش در شمال غرب تهران اشاره کردهاند. واقعیت اما این است که در بیشتر موردها، در پی اجرای طرحهای آبخیزداری، دسترسی به آبِ بیشتر در منطقههای کوهستانی یا کوهپایهای سبب کم شدن آب در دشتهای پایینتر شدهاند؛ شبیه همان اتفاقی که در پی سدسازی رخ میدهد. آبِ بیشتر در کوهستان و کوهپایه، همان اثری را ندارد که در دشت دارد، چرا که خاکِ ارتفاعات به اندازهی خاک دشت برای کشت وکار استعداد ندارد و به علاوه، طول دورهی رویش در کوهستان کمتر از دشت است. «تأمین» آب در کوهستان با این روش، بیش از آن که به تولید اقتصادی کشاورزی کمک کند، در شرایط اقتصاد بیمار ایران که متکی بر تصاحب زمین و زمینخواری است، پهنههای ملی را تبدیل به املاک خصوصی میسازد. نمونهی عینی و تراژیک این رخداد را در آبخیزهای زاینده رود میبینیم که با ساختِ سازههای پرشمار در درههای فرعی این حوضه، مصرف آب در بالادست افزایش یافته و کل سامانهی طبیعی رودخانه و نظام بهرهبرداری بومی از آب هم در آنجا به هم ریخته است. در پشت سیلبندهای بالادست زایندهرود که چندتایی از آنها حدود سی متر ارتفاع دارند، آب زیادی ذخیره میشود که بیشترِ آن صرف توسعهی باغداری و مصرف در ویلاها میشود. به بیان دیگر، در این جا هم مانند موردِ سدها، یک عرضهی آبِ بیشتر صورت گرفته که مصرف را افزایش داده و به زیانِ سهمداران سنتی آب تمام شده است.
در کوه های شمال تهران (و دیگر شهرهای بزرگ) که بسیار مستعد زمینخواری هستند، گابیونبندی و عملیات جانبی آن مانند جادهکشی برای دسترسی راحتتر به بلندیهای کوهستان، نهالکاری توسط شهرداریها، و ساخت پارک و مجموعههای تفریحی بهدست «سرمایهگذارانی» که معمولاً سرمایهشان همان زمینهای ملیِ خصوصیشده و وامهای بانکی است، و نیز باغسازی به دست «بومیان» فرصتطلب، برای طبیعت بسیار خطرناک است. درواقع، مجموعهی این عملیات به «شهریسازی» کوهستان میانجامد. از بیش از سی سال پیش که ساخت گابیون و سازههای مشابه در درههای شمال تهران آغاز شده، مشاهدههای تجربی بههیچوجه حاکی از این نیست که فرسایش خاک کمتر شده باشد یا سیلهای کمتری رخ داده باشند یا سفرههای آب زیرزمینی تقویت شده باشند. برعکس، در این مدت، فرسایش خاک و بدریخت شدن دامنهها و درهها بیشتر شده، چندین سیل مخرب رخ داده، و سطح آبخوانهای دشت تهران به شکل هولناکی پایینتر رفته است.
اما، آبخیزداریِ سازهای در این سالها با شدت بیشتری ادامه یافته و میرود که از نظر ابعاد کلی خاکبرداری و دستکاری در سیمای سرزمین، از سدسازی هم پیشی بگیرد. بهتازگی یک مورد از این نوع «آبخیزداری» در دشت گرچال در لواسان (بالادست روستای افجه) شروع شده که میتوان آن را نمونهی غمانگیز و شاخصِ بی اعتنایی به ارزش پوشش گیاهی طبیعی و صورتبندی کوهستان خواند. دشت گرچال با ارتفاع حدود 2400 متر از سطح دریا، یک نمونهی کمیاب از دشتهای آبرفتی مرتفع در البرز مرکزی است. این دشت، در پای قلههای ساکا، اندار، پرسون، سیاهریز، ریزان، سیاهلت، آتشکوه، مهرچال، سیاهغار، و سیاهچال، یکی از حوضههای مهم آبخیز برای رودخانهی جاجرود و یک جاذبهی پرآوازهی کوهنوردی و گردشگری است که هرهفته پذیرای صدها کوهپیما است. تا هشت نه سال پیش هیچ درخت میوهای در این دشت وجود نداشت، اما در این سالها در آن درختکاری شد که خود نخستین نشانهی خصوصیسازی و تغییر دادن سیمای سرزمینیِ آن دشت بوده است. چند سال پیش، دور این باغهای تازهاحداث حصار سیمی کشیدند و از افجه هم جادهای ماشینرو تا دشت کشیده شد. چند هفته پیش، جاده تعریض و تسطیح شد و انبوهی سنگ به منطقه آوردند و لودرها شروع به کندن دهانهی جویباری کردند که از دشت پایین میرود. خوب پیدا است که پیمانکار و عوامل اجرایی این طرح کمترین اهمیتی به محیط حساس کوهستان نمیدهند و شاید اصلاً نسبت به این موضوع هیچ آگاهی ندارند. کارفرمای آنان هم که سازمان جنگلها و مراتع باشد، برپایهی پیشفرضهای کلیشهای که با «سیلبند» میتوان سیلابها و رسوبها را مهارکرد، این طرح را مانند ساخت هزاران سیلبند دیگر پیش میبرد.
با توجه به علامتگذاریهایی که انجام شده، به نظر میرسد که قرار است ساخت سیلبند در این منطقه، تا سه کیلومتر بالاتر از دشت گرچال، یعنی در درهی سیاهریز هم انجام شود. در حالی که این درهی کموبیش بکر دارای پوشش گیاهی خوب و حوضچههای طبیعی است که خود نقش آرامکنندهی روانابهای سیلابی را ایفا میکنند، بهویژه اگر با کنترل چرای دام و جلوگیری از چیدن سبزهای کوهی در بهار، احیا و تقویت پوشش گیاهی در دستور کار قرار گیرد. در منطقهی لواسان که بورسبازی زمین، تغییر کاربری باغها و زمینهای کشاورزی، هجوم موتورسیکلتسواران و خودروهای بیراههرو (آفرود) به طبیعت، و انواع تصرفها در کوه و دشت و حاشیهی رودخانه به پدیدهای فراگیر بدل شده، کاری که ادارهی منابع طبیعی در حال انجام آن است، تسهیل این اقدامهای غیرقانونی و غیراصولی است. بهویژه با توجه به نصب تابلو توسط دهیاری افجه که نام جعلی و نادرست «دشت گیاهچال» را به منطقه داده، مشخص است که مقامهای محلی و زمینخواران سیریناپذیر، نقشههایی برای شهریسازی دشت باارزش و خاطرهانگیز گرچال ریختهاند. امید آن که سازمانی که خود را متولی مراتع و جنگلهای کشور میداند، در تغییر کاربری جبران ناپذیر این میراثهای خداداد و ملی، همیار تخریبگران نشود...!
*در تنظیم این یادداشت، از راهنمایی و اطلاعات نادر ضرابیان، کوهنورد و کنشگر محیط زیست، بهره بردهام.
* کنشگر محیط زیست
4747
لحظ? بلعیده شدن یک ستاره توسط سیاهچاله+فیلم
- لحظ? بلعیده شدن یک ستاره توسط سیاهچاله+فیلم
آفتابنیوز :
تلسکوپ تس که به منظور کشف و مطالع? سیارههای فراخورشیدی (خارج از منظومه شمسی) طراحی و ساخته شده، چگونگی تخریب و بلعیده شدن یک ستاره از سوی یک سیاهچاله را رصد و اطلاعات آن را بررسی کرده است.
دادههای این تلسکوپ غولپیکر اخیرا واقعهای موسوم به ASASSN-19bt را ثبت کرده که طی آن یک ستاره به یک سیاهچاله نزدیک شده و کشش شدیدی که از سمت سیاهچاله ایجاد شده، ستاره را به سمت خود جذب کرده است.
تعداد بازدید : 804در این رویداد فضایی، نیروی جاذبه سیاهچاله سبب میشود که ستاره متورم شده، بشکند و به شکل یک جریان گازی درآید. دُم این جریان گازی به سمت مخالف جریان جاذبه و به سوی فضا فرار میکند اما باقی آن به دور جریان میچرخد و یک قرص برافزایشی را شکل میدهد.
قرص برافزایشی یک ساختار دیسک مانند از ماده است که به شکل حلقوی به دور یک جسم خاص میچرخد. در این رویداد که اختلالات جزر و مدی نام دارد، قسمتهایی از ستاره که نتوانستهاند از نیروی جاذبه سیاهچاله بگریزند به داخل سیاهچاله کشده میشوند. این امر منجر به تولید پرتوهای نوری و همینطور اشعه ایکس میشود که ممکن است برای چند سال باقی بماند.
تلسکوپ تس که به مدت یکسال با کمک چهار دوربین خود بخشهایی از فضا را رصد میکرد همچنین تلسکوپ اروپایی اکسامام-نیوتون (XMM-Newton)، در زمان وقوع این رویداد یعنی در 1 بهمن 1397 (21 ژانویه 2019) توانستند نور، اشعه ماوراءبنفش و اشعه ایکس ساتع شده از این رویداد را دریافت کنند.
آنان همچنین متوجه شدند که دمای حاصله از این رویداد در عرض چند روز تا 50 درصد کاهش یافته است؛ مسالهای که در مطالعات پیشین دیده نشده بود.
این اتفاق بسیار نادر است و هر ده تا صدهزار سال یکبار در کهکشانی مانند راه شیری به وقوع میپیوندد. یافتههای آینده به درک بهتر ما از چنین رویدادهای نادری کمک خواهد کرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.